جایگاه خوشرویی و شوخطبعی در سبک زندگی امام خمینی(ره)
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۰۳۳۶۵
خوشرویی و مزاح کردن یکی از خصلتهای مؤمن است که امام خمینی(ره) از چنین خصلتی نیز برخوردار بودند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگر گمان میکنید که امام خمینی رحمهالله علیه با آن هوش و درایت سرشار در زمینه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و با آن متانت و وقار همیشگی، هیچ وقت با کسی شوخی نمیکرده، باید بدانید که اشتباه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مطالب بخشهایی از کتاب خاطرات امام خمینی(ره) است که به همت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام منتشر شده است.
ماجرای یک پیشنهاد عجیب
چند نفر از دوستان و آشنایان امام خمینی رحمةالله علیه در خانهای دور هم جمع شده بودند. گوشه دیوار، تاقچه بزرگی بود. امام رحمةالله علیه رو به یکی از دوستانش کرده و با لبخند فرمودند: «اگر یک نفر در این جمع بالای این تاقچه برود، من با سه صلوات او را میآورم پایین!»
همه تعجب کردند که چطور چنین کاری ممکن است. به همین دلیل یک نفر از میان جمع بالای تاقچه رفت و منتظر ماند تا امام رحمةالله علیه با سه صلوات او را پایین بیاورد. حالا نوبت امام بود. در حالی که لبخندی به لب داشتند، یک صلوات فرستادند و بعد از آن فرمودند: «صلوات دوم را فردا میفرستم!»
اوج "شفقت و دلسوزی برای مردم" در سبک زندگی حضرت عباس (ع) + فیلم
ورزیدگی در زندان
امام خمینی رحمهالله علیه در نجف اشرف بودند که خبر آمد حزب بعث عراق، فرزند مرحوم آیت الله بجنوردی را دستگیر کرده است. امام هم یک شب برای احوالپرسی به منزل آیت الله بجنوردی رفتند.
در میان صحبتها خاطرهای از دستگیری پسر بزرگشان، آقا مصطفی، را تعریف کردند: «زمانی که در ترکیه بودم، یک روز به من خبر دادند که فرزندم، مصطفی، دستگیر شده و زندان رفته است. من گفتم: خوب است، زندان رفته است، ورزیده میشود!»
آیت الله بجنوردی گفت: «آقا! ما که دل و قلب شما را نداریم.» امام آن شب برای تقویت روحیه آنها شوخیهای لطیفی کردند تا بتوانند در حد امکان غم و غصه را از آنها دور کنند.
"پرهیز از سختگیری به مردم"؛ درس مهم در سبک زندگی امام حسین (ع) + فیلم
در جواب دکتر
دکتر عارفی، پزشک متخصصی بود که بارها در زمان بیماری امام خمینی رحمهالله علیه برای مداوا بر بالین ایشان آماده میشد. مدتی بود که انگشت دست امام مقداری درد داشت. دکتر عارفی در حین معاینه، سؤالهایی از امام میپرسید و یا میخواست با او همکاری کند.
یک بار به امام گفت: «با همان دستی که درد دارید، دست من را فشار بدهید.» امام با لحن خاصی که معمولاً در زمان شوخی و مزاح به کار میبردند، لبخندی زده و فرمودند: «میترسم دردتان بیاید!»
تلألو سبک زندگی اسلامی بر چهره امام حسین (ع) در گودال قتلگاه + فیلم
کباب نمیخورم!
یکی از نزدیکان امام خمینی تعریف کرده است که: دکتر از طریق من به امام خمینی پیغام داده بود که: «به آقا بگویید برای اینکه کمتر دارو بخورند، باید یک سیخ کباب میل کنند.» امام در جواب پیغام فرموده بودند: «کباب نمیخورم.»
سخن امام که به گوش دکتر رسید، یک بار دیگر پیغام داد که: «بگویید برای اینکه فلان قرص را نخورند، کباب را بخورند.» این پیغام را به امام عرض کردم. امام در جواب نگاهی به من کرد و در حالی که به میزی که کنار اتاق بود اشاره میکردند، با لحن خاصی فرمودند: «این میز را بخور!» گفتم: «بله آقا؟!» دوباره فرمودند: «این میز را بخور!» حاج احمد آقا و خانم اعرابی، نوه امام، که آنجا بودند به خنده افتادند. خود امام هم خندیدند. عرض کردم: «آقا! من که نمیتوانم میز را بخورم!» امام فرمودند: «همان طور که تو نمیتوانی میز را بخوری، من هم نمیتوانم هر روز کباب بخورم.»
شهید نشدی!
یکی از نوه های امام که تازه از جبهه برگشته بود، به دیدن ایشان رفت. امام سر شوخی را باز کردند و گفتند: «شهید نشدی تا بنیاد شهید ما را یک سفر سوریه بفرستد!»
در جمع ورزشکاران
اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بود. مردم از گروهها و قشرهای گوناگون به دیدن امام خمینی میرفتند. یک روز تعدادی از کشتیگیران با بدنهای ورزیده و در حالی که پیراهنهای آستین کوتاه بر تن داشتند، به خدمت امام رسیدند.
امام با خوشرویی و مهربانی با آنها دیدار کرده و مطالبی را در زمینه اهمیت ورزش و سلامتی عقل و بدن ایراد فرمودند. حتی به ورزشکاران اجازه دادند تا مطالب مورد نظرشان را مطرح کنند. در حین همین گفتگوها بود که امام با خوشرویی مزاح میکردند و در حین گفتگو، به شوخی فرمودند: «من از این بازوهای شما خوشم میآید!»
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: خانواده امام خمینی ره امام خمینی الله علیه سبک زندگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۰۳۳۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899748